شبی :
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با
لهجهگلهای نیلوفرصدا کردم
تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم
پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس؛
تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام رویید جدا کردم.
و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی
دلم حیران و سرگردان چشمانی است رویایی