نوروز در شعر فارسی ۲
مولوی و ملک الشعرای بهار
كجا بروم؟
از: امير برزگر خراساني
اگر از خويش براني مرا ، كجا بروم؟
كجا به غربت از آن كوي آشنا بروم؟
رفيق وسوسه ي نفس هرزه گرد نيم
كه بي وجود عزيزت ، به هر كجا بروم.
روا مدار كه با صد گلو فغان ز غمت
چو اشك ديده ز پيش تو بي صدا بروم
كنون كه برگ و نواي بساط عيش تو راست
مخواه غمزده ، بي برگ و نوا بروم
طبيب درد مني اي مسيح عشق كجا
به غير درگه تو در پي دوا بروم.
حبیبالله چایچیان(حسان) درباره ماجرای سرودن شعر
«آمدم ای شاه پناهم بده» میگوید: بازوی مادر را گرفته
بودم و همینطور به سمت ضریح حرکت میکردیم؛
در همین حال دیدم حال شعر برایم فراهم شد، دیدم
زبان حال مادرم است نه زبان حال من!
او همین قدر که به سرزمین خودش افغانستان
دلبستگی دارد، همین دلبستگی را نسبت
به ایران و خصوصا آن جاذبههایی که در مشهد
وجود دارد پیدا کرده است.
گلبن کازرونی شیعهای معتدل بوده و با مطالعه اشعار
او متوجه میشویم که او در حوزه فلسفه اسلامی
نیز مطالعاتی داشته و آثار ادبی گذشتگان مثل
حافظ و شبستری و خاقانی و عراقی و عطار را
هم خوانده است.
شعر زیبای حمید مصدق
و پاسخ فروغ به آن
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
شعرهای زیبای فروغ ۲
می دانم چه می خواهم خدا یا
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
شعرهای زیبای فروغ ۱
باز کن از سر گیسویم بند
پند بس کن که نمی گیرم پند
در امید عبثی دل بستن
تو بگو تا به کی آخر تا چند
با اشعار نياز كرماني :
آن فتنه که چون جلوه ی مهتاب تنی داشت
(سعید نیاز کرمانی )
نازک تر از اندیشه ی من پیرهنی داشت
خم در خم و آشفته و پیچنده تر از دود
تعداد صفحات : 39