loading...
شهروند ادبی
مسیب بازدید : 131 پنجشنبه 22 آبان 1393 نظرات (0)

 

 

ارزش زندگی

مــــــــــــردی جان خود را با شـــــــــنا کردن از میان امواج خروشان

 

و سهمناک رودخانه ای بـــــــــــه خطر انداخت و پسر بچه ای را که

 

بــــــــر اثر جریان آب به دریا رانده شده بود,از مرگ حتمی نجات داد.

 

پســـــر بچه پس از غلبه بر اضطراب و وحشت ناشی از غرق شدن

 

رو بـــــــــــه مرد کرد و گفت:از اینکه جان مرا نجات دادید,متشکرم...

 

مـــــــــرد به چشمان پسر بچه نگریست و گفت:تشکر لازم نیست،

 

پسرم فقط اطمینان حاصل کن که جانت ارزش نجات دادن را داشت.

 

+++++++++++++++++++++++

دو گوش و یک زبان 

ازحکیمی پرسیدند که چرا استماع تو از نطق تو زیادت است؟

 

گـــــــــفت: زیرا که مـــــــــــــــــرا دو گوش داده اند و یک زبان 

 

یعنی دو چندان کــــــــــــــــــه می گویی می شــــــــــــنوی.

 

***

کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی

 

چیزی کــــــه نپرسند ، تو از پیش مگوی



از آغـــــــــــاز دو گوش و یک زبانت دادند

 

یعنی  که دو بشنو و یـــکی بیش مگوی

 ++++++++++++++++++++++++++++++++

 


 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 393
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 104
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 262
  • بازدید ماه : 788
  • بازدید سال : 3,617
  • بازدید کلی : 45,167