loading...
شهروند ادبی
مسیب بازدید : 153 سه شنبه 09 فروردین 1390 نظرات (0)

 

 

 

آري دنيا بايد در برابر اين بزرگان سر تعظيم  خم كند و قدر دان آنان باشد.

پروين اعتصامي هم جزء محدود زنان شاعري است كه در زماني كه همه به دنبال عشق و مسائل مرتبط با آن بودند ، او به دنبال مسائل اخلاقي و پند و اندرز رفت  و نام نيك خود را جاودان نمود.

در زماني كه جامعه به مسائل عاشقانه بهاء مي دهد و معروفيت افراد به اين واسطه است راه فروغ فرخزاد و امثالهم را دنبال نكرد و براي شعر و شاعري اهميت زيادي قائل شد و  به همين دليل است كه مي توان ايشان را شاعري بزرگ در نوع شعر خود خواند.

 اميد است اين نوشته تا حدودي اشاراتي به زندگي  و آثار يكي از اين گوهر هاي بزرگ اين سرزمين كهن باشد.

 

 

 

ب- تولد پروين اعتصامي :

 

 

پروين اعتصامي كه نام اصلي او ((رخشنده)) است در بيست و پنجم اسفند 1285 هجري شمسي در تبريز متولد شد. در كودكي با خانواده اش به تهران آمد. پدرش كه مردي بزرگ و انديشمند بود ، در زندگي او نقش مهمي داشت.پدر كه متوجه ي استعداد دخترش شده بود ، به پروين در زمينه سرايش شعر كمك كرد.

يوسف اعتصامي معروف به اعتصام الملك از نويسندگان و انديشمندان بنام ايران بود. وي در سال 1253 در تبريز به دنيا آمد و تحصيلاتش را در مكتب خانه ها و مدرسه هاي همان شهر تمام كرد. او در زبان تركي (آذربايجاني و اسلامبولي ) دبيري توانا بود. زبان فرانسه را نيز از معلمهاي فرانسوي ياد گرفت و مترجمي شايسته در اين زبان به شمار مي آمد. عربي و فارسي را نيز به خوبي مي دانست و از خطاطان زبردست دورة خود بود. وي اولين چاپخانه را در تبريز بنا كرد. پدر پروين در تبريز ازدواج كرد و پس از اقامت در تهران ، مدتي در وزارت فرهنگ مشغول به كار شد. مدتي هم نمايندة مجلس بود. يوسف اعتصامي رياست كتابخانة مجلس و عضويت كميسيون فرهنگ را تا آخر عمر بر عهده داشت.

اعتصام الملك مدير مجله اي به نام بهاربود و اولين اشعار پروين در همين مجله منتشر شد..

ثمرة ازدواج اعتصام الملك ، چهار پسر و يك دختر بود. او در 12 دي 1316 از دنيا رفت و در قم به خاك سپرده شد.

 

اختر اعتصامي ،مادر پروين بود. او بانويي مدبر . صبور ، خانه دار و عفيف بود. ابوالقاسم ، ابوالفتح ، نصرالله ، سعيد و پروين اعتصامي ، ثمرة ازدواج او با يوسف اعتصامي بودند . او در پرورش احساسات لطيف و شاعرانه دخترش نقش مهمي داشت و به ديوان اشعار او نيز علاقه فراواني نشان مي داد. مادر پروين در 26 ارديبهشت 1352 درگذشت و در قم به خاك سپرده شد.

 

ج- شروع تحصيلات و سرودن شعر :

 

پروين از كودكي با مطالعه آشنا شد. خانوادة او اهل مطالعه بود و پروين مطالب علمي و فرهنگي و به ويژه ادبي را از لابه لاي گفت و گوهاي آن ها فرا مي گرفت

در زمان گذشته بسياري از بچه ها پيش از ورود به مدرسه سواد خواندن و حتي نوشتن را در خانه مي آموختند. پروين هم درس هاي مقدماتي در زمينه دستور زبان فارسي و عربي را از پدرش آموخت. سپس تحصيلات ابتدايي را در يكي از مدارس تهران گذراند.

پروين از كودكي  اهل تفكر بود. بيش تر اوقاتش را در تنهايي مي گذراند و كم تر با هم سن و سال هايش به بازي و تفريح مي پرداخت. در يازده سالگي با ديوان اشعار فردوسي   ، نظامي ، مولوي  ، ناصرخسرو  ، منوچهري  ، انوري و فرخي كه همه از شاعران بزرگ و نام آور زبان فارسي به شمار مي آيند ، آشنا شد.

اين كودك آرام و با استعداد ، با راهنمايي و كمك پدرش سرودن شعر را آغاز كرد.

از همان كودكي ، پدرش در زمينه وزن شعر و شيوه هاي يادگيري آن با او تمرين    مي كرد. گاهي شعري از شاعران قديم به او مي داد تا براساس آن شعر ديگري بسرايد ؛ وزن آن را تغيير بدهد و يا قافيه هايي نو برايش پيدا كند. همين تمرين ها و تلاش ها زمينه اي شد كه با ترتيب قرارگيري كلمات و استفاده از آن ها آشنا شود و در سرودن شعر تجربه بيندوزد.

پدر،گاهي قطعه هايي زيبا و لطيف از كتاب هاي خارجي (انگليسي،فرانسوي، تركي و عربي ) جمع مي كرد و پس از ترجمة آن ها به فارسي ، پروين را تشويق  مي كرد تا آن ها را به صورت شعر درآورد.

 

پروين اولين شعرهايش را در هفت هشت سالگي سروده است. بعضي از اين شهرها به اندازه اي زيبا ، جالب و پرمعنا هستند كه تعجب آور است.

هركسي كه كمي با دنياي شعر و شاعري آشنا باشد ، با خواندن اين بيت ها به توانايي او در آن سن و سال پي مي برد. برخي از زيباترين شعرهايش مربوط به دوران نوجواني ، يعني يازده تا چهارده سالگي او هستند. شعر ((اي مرغك)) او در 12 سالگي سروده شده است :

 

اي مُرغك خُرد ، ز آشيانه                    پرواز كن و پريدن آموز

تا كـــي حركات كودكانه ؟                        در باغ و چمن چميدن آموز

رام تو نمي شود زمـــانه                        رام از چه شدي ، رميدن آموز

منديش كه دام هست يا نه                   بر مردم چشم ، ديدن آموز

شعر ((گوهر و سنگ)) سروده  ي او در  سن  12 سالگي است.

شنيدستم كه اندر معدني تنگ

                                     سخن گفتند با هم گوهر و سنگ

چنين پرسيد سنگ از لعل رخشان

                                 كه از تاب كه شد چهرت فروزان ؟

بدين پاكيزه رويي از كجايي ؟

                                 كه دادت آب و رنگ و روشنايي ؟

به نرمي گفت او را گوهر ناب

                                   جوابي خوبتر از درّ خوشاب

 

كز آن معني مرا گرم است باز در

                                       كه ديدم گرمي خورشيد ، بسيار

از آن رو چهره ام را سرخ شد رنگ

                                    كه بس خونابه خوردم در دل سنگ

                از آن ره ، بخت با من كرد ياري

               كه در سختي نمودم استواري

اشعار ديگري كه پروين  در دورة نوجوان يعني سن 12 تا 14 چهارده سالگي سروده شده اند. عبارتند از :

((ذره)) ، ((اشك يتيم)) ، ((كودك آرزومند)) ، ((صاعقه ما ستم اغنياست)) ، ((سعي و عمل)) ، ((اندرزهاي من)) ، ((مادر دورانديش )) ، ((خزان)) و ((اندوه فقير)).

 

دختر سيزده ساله اي كه از اشك يتيم و قطعه جواهري بر تاج پادشاه مي گويد و آن را اشك ديدة پيرزنان و خون دل بيچارگان مي داند بي شك نسبت به محيط اطراف خويش و جامعه و مردمش بسيار حساس بوده و به جزئيات توجه عميقي داشته است.

پدر پروين در آن زمان فعاليت هاي فرهنگي و ادبي مهمي داشت. شاعران و دانشمنداني مانند استاد علي اكبر دهخدا ، ملك الشعراي بهار ، عباس اقبال آشتياني  ، سعيد نفيسي  ، و نصرالله تقوي از دوستان او بودند و بعضي از آن ها در يكي از روزهاي هفته در خانه او جمع مي شدند و در زمينه هاي مختلف ادبي بحث و گفت و گو مي كردند . هر بار كه پروين شعري مي خواند ، آن ها با علاقه به آن گوش مي دادند و او را تشويق مي كردند.

((محمدحسين شهريار))  اين شاعر پر آوازه ي ايران در شعري بلند درباره او سروده است :

به راستي يكي از نوابغ ادب است

                                      ميان شاعره ها تاكنون نظيرش نيست

به يادم است كه او شاعر شهيري بود

                                                      قصايدش به مجلات منتشر مي شد

                 ولي كسي نه گمان داشت كو زني باشد

……………                           

به يادم است كه عصر دوشنبه ها گاهي

                                                در آن اتاق خصوصي اعتصام الملك

مجالس ادبي نيز پيش مي آمد

                                               به يادم است كه استاد نامدار ، بهار

                  مرا به همره خود بار اول آن جا برد

……                                   ..

از آن پس من و او آشناي هم بوديم

                                              خيال مي كنم او بيست سال كم تر داشت

هزار و سيصد و دو يا سه ، او محصل بود

                                                  هنوز كالج و دارالمعلمين مي ديد

كتاب زيربغل داشت ، در ورود از در

                                               به زير چادر مشكي و پيچه ، ماهي بود

 

زيبايي اشعار دورة نوجواني پروين ، نشان دهنده اهميت راهنمايي هاي پدر و تلاش و علاقة فراوان او براي آموختن است. هر نهالي كه مورد توجه باغبان قرار بگيرد و با آب و نور كافي رشد كند ، بي شك برگ و باري شايسته مي دهد.

پروين به تعريف ها و ستايش هاي ديگران دل خوشي نكرد و به تحصيل و تلاش خودش ادامه داد.

پروين در هيجده سالگي فارغ التحصيل شد. او در تمام دوران تحصيلش ، يكي از شاگردان ممتاز مدرسه بود. البته پيش از ورود به مدرسه ، معلومات زيادي داشت ، ولي به گفته مدير خارجي مدرسه ، به اندازه اي فروتن بود كه براي يادگيري هر مطلب و موضوع تازه ، شوق فراواني از خود نشان مي داد.

او به دانستن همة مسائل علاقه داشت و سعي مي كرد در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا كند. به همين دليل هم زياد مطالعه مي كرد . مطالعات او در زمينة زبان انگليسي آن قدر پيگير و مستمر بود كه مي توانست كتاب ها و داستان هاي مختلفي را به زبان اصلي (انگليسي) بخواند. مهارت او در اين زبان به حدي رسيد كه دو سال در مدرسة قبلي خودش ادبيات فارسي و انگليسي تدريس كرد.

در خرداد 1303 جشن فارغ التحصيلي پروين و هم كلاسي هاي او در مدرسه برپا شد. او در سخنراني خود از وضع نامناسب اجتماعي ، بي سوادي و بي خبري زنان ايران حرف زد. اين سخنراني به عنوان اعلاميه اي در زمينه حقوق زنان در تاريخ معاصر ايران اهميت زياد ي دارد.

پروين در قسمت هايي از اعلاميه ((زن و تاريخ)) گفته است :

((داروي بيماري مزمن شرق ، منحصر به تربيت و تعليم است. تربيت و تعليم حقيقي كه شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معروف مستفيذ نمايد.))

و دربارة راه چاره اش گفته است :

((پيداست براي مرمت خرابي هاي گذشته ، اصلاح معايب حاليه و تمهيد سعادت آينده چه مشكلاتي در پيش است. ايراني بايد ضعف و ملامت را از خود دور كرده تند و چالاك اين پرتگاه ها را عبور كند.))

كسي كه اين گونه مي انديشد و سخن مي گويد از نظر ديگران چه اخلاق و چه رفتاري دارد ؟ دليل عزيز بودن او چيست؟

 

د-اخلاق و رفتار پروين و ازدواج :

 

 

يكي از دوستان پروين كه سال ها با او ارتباط داشت ، دربارة او گفته است : ((پروين ، پاك نيت ، پاك عقيده ، پاكدامن ، خوش خو و خوش رفتار ، نسبت به دوستان خود مهربان ، در مقام دوستي فروتن و در راه حقيقت و محبت پايدار بود.           كم تر حرف مي زد و بيش تر فكر مي كرد. در معاشرت ، سادگي و متنات را از دست نمي داد. هيچ وقت از فضايل ادبي و اخلاقي خودش سخن نمي گفت.))

همه اين صفات باعث شده بود كه او نزد ديگران عزيز و ارجمند باشد.

مهم تر از همة اين ها ، نكته اي است كه از ميان اشعارش فهميده مي شود. پروين با آن همه شعري كه سروده در ديواني با پنج هزار بيت ، فقط يك يا دو جا از خودش حرف زده و درباره خودش شعر سروده و اين نشان دهنده فروتني و اخلاق شايسته اوست.

ازدواج :

پروين با آن روح لطيف و بلند شايسته ي ازدواج با فردي همانند خودش بود ولي در ازدواجش با اشتباه مواجه شد.

در تير 1313 با پسرعموي پدرش كه رئيس شهرباني كرمانشاه بود ازدواج كرد. دو سه ماهي از زندگي مشترك او با شوهرش نگذشته بود كه به خانه پدرش برگشت و كمي بعد از شوهرش جدا شد. روح لطيف و آزاده و دنياي درون او با اخلاق نظامي و خشك همسرش فرسنگ ها فاصله داشت.ضمناً شوهرش نميتوانست روح بزرگ او را درك نمايد.

پروين تا آخر عمر از اين ازدواج ناموفق با كسي حرفي نزد و تنها سه بيت در اين باره سرود:

 

 

اي گل ، تو ز جمعيت گلزار چه ديدي ؟

جز سرزنش و بدسري از خار چه ديدي ؟

اي شمع دل افروز ، تو با اين همه پرتو

جز مشتري سفله به بازار چه ديدي ؟

رفتي به چمن ، ليك قفس گشت نصيب

غير از قفس اي مرغ گرفتار چه ديدي ؟

 

 ه- نخستين چاپ ديوان اشعار :

 

پيش از ازدواج ،  پدرش با چاپ مجموعه اشعار او مخالف بود و اين كار با توجه به اوضاع و فرهنگ آن روزگار درست نمي دانست. او فكر مي كرد كه ديگران ممكن است چاپ شدن اشعار يك دوشيزه را راهي براي يافتن شوهر به حساب آوردند!

اما پس از ازدواج پروين و جدايي او از شوهرش به اين كار رضايت داد. نخستين مجموعه شعر پروين ، حاوي اشعاري بود كه تا پيش از سي سالگي سروده بود و بيش از صد و پنجاه قصيده ، قطعه ، غزل و مثنوي را شامل مي شود.

مردم استقبال فراواني از اشعار او كردند به گونه اي كه ديوان او در مدتي كوتاه پس از چاپ دست به دست ميان مردم مي چرخيد و بسياري باور نمي كردند كه اين اشعار  را يك زن سروده است. استادان معروف آن زمان مانند دهخدا و علامه قزويني هر كدام مقاله هايي درباره اشعار او نوشتند و شعر و هنرش را ستودند.

پروين مدتي كتابدار كتابخانه دانشسراي عالي تهران (دانشگاه تربيت معلم كنوني) بود. كتابداري ساكت و محجوب كه هميشه غرق در تفكر و مطالعه بود و بسياري از مراجعه كنندگان به كتابخانه  نمي دانستند او همان شاعرة بزرگ ايران زمين است.

گفته شده كه او حتي پيشنهاد رضاخان را كه از او براي ورود به دربار و تدريس به ملكه و وليعهد وقت دعوت كرده بود ، نپذيرفت.

 روحيه و اعتقادات پروين به گونه اي بود كه به خود اجازه نمي داد در چنين مكان هايي حاضر شود. او ترجيح مي داد در تنهايي و سكوت شخصي اش به مطالعه بپردازد.

او كه در پانزده سالگي دربارة ستم گران و ثروتمندان اين گونه سروده است ، چگونه مي توانست به محيط اشرافي دربار قدم بگذارد و در خدمت آنها باشد؟

                    

برزگري پند به فرزند داد

                          كاي پسر ، اين پيشه پس از من تو راست

مدت ما جمله به محنت گذشت

                             نوبت خون خوردن و رنج شماست

..

هر چه كني نخست ، همان بدروي

                                  كار بد و نيك ، چو كوه و صداست

………

گفت چنين ، كاي پدر نيك راي

                                         صاعقة ما ستم اغنياست

 

پيشه ي آنان ، همه آرام و خواب

                                      قسمت ما ، درد و غم و ابتلاست

ما فقرا ، از همه بيگانه ايم

                                         مردِ غني ، با همه كس آشناست

خوابگه آن را كه سمور و خزست

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 393
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 43
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 104
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 267
  • بازدید ماه : 793
  • بازدید سال : 3,622
  • بازدید کلی : 45,172