loading...
شهروند ادبی
مسیب بازدید : 93 دوشنبه 16 خرداد 1390 نظرات (0)

 

 

 

 

درد بی درمان

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می کند

هر دلی را روزگاری عشق ،  ویران می کند

ناگهان می آید و در سینه می لرزد دلم

هر چه جز یاد تو با خاک  یکسان می کند

با من از این هم دلت بی اعتناتر خواست ، باش

موج را برخورد صخره کی پشیمان می کند

مثل مادر ، عاشق از روز ازل ، حسرت کش است

هر کسی او را به زخمی تازه مهمان می کند

عاشقان در زندگی دنبال مرهم نیستند

درد بی درمان شان را مرگ درمان می کند

 

 

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 393
  • کل نظرات : 24
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 39
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 62
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 248
  • بازدید ماه : 90
  • بازدید سال : 4,225
  • بازدید کلی : 45,775